اگر کنده شود از ملک خودم آب و دانه
به شهر دیگران بسازم از مجبوری آشیانه
الا کل دانه دانه دانه اشرف غنی نمانه
که برگردیم د خانه ! الا کل دانه دانه دانه
اگر کنده شود از ملک خودم آب و دانه
به شهر دیگران بسازم از مجبوری آشیانه
الا کل دانه دانه دانه اشرف غنی نمانه
که برگردیم د خانه ! الا کل دانه دانه دانه
خدایا هر روز بدتر از دیروز
هر روز گناهکارتر از دیروز
هر روز از تو دورتر از دیروز
هر روز خاموشتر از دیروز
هر روز خسته تر از دیروز
کمکم کن خدا...
نبی معترض
شب دلگیر ...
سلام دوستان
چند شب پیش یه عکس جالب دیدم که شخصی هر دو پاش از زانو قطع بود و بدون ویلچر کشون کشون سمت کربلا میرفت
واقعا خیلی دلهای بزرگی دارن اینطور آدما .اونا حتما تو زندگیشون یه کار بزرگی کردن که چنین لیاقتی پیدا کردن که به سوی یار کشان کشان حرکت کننو
دوستان این لیاقت که میگن چیه؟
من یکی که هر کاری کردم قسمت نشد امسال برم کربلا یعنی تا حالا هیچ وقت نشده برم کربلا .
گاهی فکر میکنم بی لیاقت ترین آدم روی زمینم .
من که از سریعترین دانش آموزای دیرستانمون بودم و تو تربیت بدنی دانشگاه هم سرعت خیلی خوبی داشتم و تو گروهمون دوم شدم و.....نمیتونم پیاده برم کربلا و شخصی که پاهاش از زانو قطع شده کشون کشون میره کربلا.حسودیم میشه به چنین شخصی .این نشون میده که کسی مثل من لیاقت نداره و آقا امام حسین علیه السلام دعوتش نمیکنه.
هیییییییییییییییی
این لیاقت رو به هر کسی نمیدن .هر کی داره قدرشو بدونه و به آقا بگه این رو سیاهاتو هم لیاقت حضور به حرمش رو عطا کنه.
به دیار آشنا دل اگر به بهانه رفتی
برسان سلام ما را به وجود با صفایش
برسان کلام ما را به هوای دل ربایش
برسان نیاز ما را به دیدن کرب و بلایش
التماس دعا
آقا میخای بخواه نمیخوای هم بخواه
باز هم از این شعرا گفتم باید بخونی و نظر هم بدی بی چون و چرا
بگوش یا ایهالدنیا ببین حال دل ما را
از آثار دلم دیگر ندارم شوق فردا را
ز عقل و دین ناب در خود کمی دارم
چه سود باشد نمیبویم درخت ناز طوبا را
دلم را گفته بودم من ز کمینهای دنیایی
نفهمید و به بادش داد امیدکهای رسوا را
به بچه گونه عقل دل زیاد تلقین کرده این عاقل
سلامش را نگو پاسخ همان دنیای دنیا را
کلامش را نفهمید و ز جام ساقی ننوشید
خدا را میگویم من و پیامبرهای دانا را
به نام نامی الله به نام نامی الله
ز ابلیس ترسانده بودم من دل مسکین تنها را
بدهکاری گوشش را به هیچ عالمی نپرداخت
همی دلخون بشد و ماند روی دست زمین آرا
همی شادی چشید اول همی آهی کشید آخر
چه سود این آه آخر بار که سوزانده توانا را
تو ندانی تماشاچی که درد معترض در چیست
تو تنها توانی دید بر پیشانیش چین چروکها را
ز هر عالم که میخواهم دوای درد این افسون
یک نسخه میپیچد هرآن و میگوید یاد مولا را
نمیدانم چه کنم من ز نادانی دل خویش
که نسخه در کنار ما زحبل الورید عقرب و کارا
اعتراض کرده است از بس به دنیا و به ابلیسها
فراموش کرده معترض به نفس خویش اعتراضها را
همه شاید داستان هاچ زنبور عسل رو شنیده ایم یا شاید هم کارتونیش را دیده باشیم. بستگی دارد به اینکه بچه های دیروز هستیم یا بچه های امروز!
هاچ زنبور کوچولویی بود که به دنبال مادرش میگشت و در آخر هم پیدایش کرد.اما چه ربطی دارد به چراغونی پارسال ؟میخواهم چی بگویم؟یعنی یاد بچگیهایم افتاده ام!؟یا کودک درونم فعال شده است!؟
مساله اینست که هممون در وجودمان هاچ کوچولوی جستجوگری داریم که در تمام عمر میگردد به دنبال چیزهایی که برایش مادرانه مهربان باشد.در این قسمت هاچ کوچولوی وجودمان را به دنبال اتحاد میفرستیم که خیلی وقت است اثری ازش نیست یا کمرنگ و تقلبی شده است.شاید هم مدل چینی اش به بازار آمده باشد و ما خریده باشیم!
از بچگیمان از خوبیهای اتحاد زیاد شنیدیم و برایمان شده آدم خوبه قصه ها!ولی هر چه میگردم اتحاد کامل را پیدا نمیکنم!
به بعضیها که دارند حسودیم میشود.غصه ام میگیرد مثل هاچ کوچولو !میفتم به دنبال آدم خوبه قصه ها.از آنجایی که به یاد دارم و یا از پدر بزرگها شنیده ام قوم من یعنی هزاره تو افغانستان این یه قلم جنس رو یا کم داشتن یا تقلبی و مدل چینیش را!و این آزار دهندست برای من و شما که برای پیشرفت و ارامش به اتحاد نیاز داریم.طعم اتحاد را گه گاهی چشیده ایم ولی یا زود گذر بوده است و یا ناقص !
اما به راستی اتحاد چیست!؟حوزه ی آن کجاست!؟چرا باید متحد بود!؟اتحاد کجا پیدا میشود ؟اتحاد شامل چه کسانی میشود؟آیا هاچ کوچولوی وجود من میتواند ان را بیابد!؟
از ادم بزرگا شنیده ام که اتحاد یعنی همدلی و همبستگی در حوزه های مختلف از جمله اتحاد بین اعضای خانواده وبین مردم یک محل و مردم یک شهر و مردم یک کشور ومردم یک نهاد فکری وبین مردم جهان که باعث میشود برای این اتحاد گذشتها کنند و مانند انسان کامل در کنار هم سالها خوش و خرم زندگی بگذرانند و کمال انسانی را به حد تکامل برسانند.
برای آنکه در حوزه بزرگ انسانی هم اتحاد داشته باشیم نیازمند آن است که در حوزه های کوچک همچون خانواده و شهر و ...این اتحاد رو پیدا کنیم. ولی من تا کنون کم دیده ام و به دنبال آن اتحاد جهانیی هستم که نمییابمش و به من گفته اند که روزی خواهد آمد و این اتحاد را خواهد آورد.
در مورد اینکه چرا باید متحد بود هم که میدانید نیاز انسانی مان هست و کتاب الهی مان هم انسان را به اتحاد امر کرده است و این کلام خدای بزرگیست که بهتر از خودمان بر نیازهایمان احاطه دارد.
اتحاد کجا پیدا میشود !؟به نظر من اتحاد در سینه ی ادمیان است و متجلی میشود به قیمت آنکه اندکی پا بگذارند روی بعضی از امیال زود گذرشان و آینده نگر باشند که عواقب اتحاد چیز دیگریست و هیچ جا نمیتوانند با تکروی پیدایش کنند.
و اما اتحاد شامل چه کسانی هست !؟ آیا ما باید اتحاد داشته باشیم و آنها نه !؟ آیا آنها باید حقمان را که ناشی از گذشتمان به خاطر اتحاد بی افسار مانده است بربایند و ما خوش و خندان بگویم اتحاد اتحاد!؟نه این یک نوع محصول تقلبی و چینی از اتحاد است و زود از بین میرود .همانطور که قوم من از این نوع اتحادهای ضربه های فراوان خورده است !
مسلمانان جهان اگر متحد واقعی باشند برنامه زندگی را به تمام مردم تشنه جهان عرضه خواهند کرد و متاسفانه میبینیم که یا اتحادی نیست یا از نوع تقلیبی و چینی آن موجود است میخواهید بخرید و میخواهید نخرید!!!حق با مشتریست!و اینگونه است که اتحاد تقلبی در بازار عرضه میشود و سودش به جیب شیکموهای عالم میرود.
و اما یک نوع تقلبی دیگر از اتحاد کشف شده است که پوشالیست و اندرون بسته پر زرق و برقش چیزی نیست به جز لجنزاری که اغلب نصیب شیوخ قدرت طلب کشورهای عربی و همچنان قدرتطلبان پست دیگر کشورها میشود. آنها خود را متحد میکنند با خونخواران عالم و مردم آگاه خود را میفروشند به حرص آن بسته های اتحاد پر زرق و برق پوشالی و فکر میکنند که چیزی عایدشان میشود ولی چیزی جز لجن مذکور در پشت آن اتحاد نیست که همه به چشم دیده ایم عاقبت این کور چشمان را همانند صدامها و قزافیها و ...
و اما ایا هاچ کوچولوی من اتحاد را میابد!؟هاچ کوچولوی وجود من فعلا به دنبال اتحاد در محدوده های پایینتر است و تلاش میکند و میداند که با پیدا کردن این اتحاد کوچولوها اون اتحاد بزرگ هم با ظهور منجی انسانها پیدا خواهد شد.کار مشکلیست یافتن این اتحادهای کوچک و تا تفکرها نخواهند در ساخت اتحاد خود کفا شوند مجبور خواهند بود اتحادی نداشته باشند یا اتحاد وارد کنند که تقلبیست. ولی هاچهای آگاه همچنان میگردند و امیدوارند به یافتن این اتحادها .شما نیز هاچ وجودتان را بفرستید به دنبال اتحاد تا شاید پیدا کند و ما نیز از آن بهره ای بریم.
همه شاید داستان هاچ زنبور عسل رو شنیده ایم یا شاید هم کارتونیش را دیده باشیم. بستگی دارد به اینکه بچه های دیروز هستیم یا بچه های امروز!
هاچ زنبور کوچولویی بود که به دنبال مادرش میگشت و در آخر هم پیدایش کرد.اما چه ربطی دارد به چراغونی پارسال ؟میخواهم چی بگویم؟یعنی یاد بچگیهایم افتاده ام!؟یا کودک درونم فعال شده است!؟
مساله اینست که هممون در وجودمان هاچ کوچولوی جستجوگری داریم که در تمام عمر میگردد به دنبال چیزهایی که برایش مادرانه مهربان باشد.در این قسمت هاچ کوچولوی وجودمان را به دنبال اتحاد میفرستیم که خیلی وقت است اثری ازش نیست یا کمرنگ و تقلبی شده است.شاید هم مدل چینی اش به بازار آمده باشد و ما خریده باشیم!
از بچگیمان از خوبیهای اتحاد زیاد شنیدیم و برایمان شده آدم خوبه قصه ها!ولی هر چه میگردم اتحاد کامل را پیدا نمیکنم!
به بعضیها که دارند حسودیم میشود.غصه ام میگیرد مثل هاچ کوچولو !میفتم به دنبال آدم خوبه قصه ها.از آنجایی که به یاد دارم و یا از پدر بزرگها شنیده ام قوم من یعنی هزاره تو افغانستان این یه قلم جنس رو یا کم داشتن یا تقلبی و مدل چینیش را!و این آزار دهندست برای من و شما که برای پیشرفت و ارامش به اتحاد نیاز داریم.طعم اتحاد را گه گاهی چشیده ایم ولی یا زود گذر بوده است و یا ناقص !
اما به راستی اتحاد چیست!؟حوزه ی آن کجاست!؟چرا باید متحد بود!؟اتحاد کجا پیدا میشود ؟اتحاد شامل چه کسانی میشود؟آیا هاچ کوچولوی وجود من میتواند ان را بیابد!؟
از ادم بزرگا شنیده ام که اتحاد یعنی همدلی و همبستگی در حوزه های مختلف از جمله اتحاد بین اعضای خانواده وبین مردم یک محل و مردم یک شهر و مردم یک کشور ومردم یک نهاد فکری وبین مردم جهان که باعث میشود برای این اتحاد گذشتها کنند و مانند انسان کامل در کنار هم سالها خوش و خرم زندگی بگذرانند و کمال انسانی را به حد تکامل برسانند.
برای آنکه در حوزه بزرگ انسانی هم اتحاد داشته باشیم نیازمند آن است که در حوزه های کوچک همچون خانواده و شهر و ...این اتحاد رو پیدا کنیم. ولی من تا کنون کم دیده ام و به دنبال آن اتحاد جهانیی هستم که نمییابمش و به من گفته اند که روزی خواهد آمد و این اتحاد را خواهد آورد.
در مورد اینکه چرا باید متحد بود هم که میدانید نیاز انسانی مان هست و کتاب الهی مان هم انسان را به اتحاد امر کرده است و این کلام خدای بزرگیست که بهتر از خودمان بر نیازهایمان احاطه دارد.
اتحاد کجا پیدا میشود !؟به نظر من اتحاد در سینه ی ادمیان است و متجلی میشود به قیمت آنکه اندکی پا بگذارند روی بعضی از امیال زود گذرشان و آینده نگر باشند که عواقب اتحاد چیز دیگریست و هیچ جا نمیتوانند با تکروی پیدایش کنند.
و اما اتحاد شامل چه کسانی هست !؟ آیا ما باید اتحاد داشته باشیم و آنها نه !؟ آیا آنها باید حقمان را که ناشی از گذشتمان به خاطر اتحاد بی افسار مانده است بربایند و ما خوش و خندان بگویم اتحاد اتحاد!؟نه این یک نوع محصول تقلبی و چینی از اتحاد است و زود از بین میرود .همانطور که قوم من از این نوع اتحادهای ضربه های فراوان خورده است !
مسلمانان جهان اگر متحد واقعی باشند برنامه زندگی را به تمام مردم تشنه جهان عرضه خواهند کرد و متاسفانه میبینیم که یا اتحادی نیست یا از نوع تقلیبی و چینی آن موجود است میخواهید بخرید و میخواهید نخرید!!!حق با مشتریست!و اینگونه است که اتحاد تقلبی در بازار عرضه میشود و سودش به جیب شیکموهای عالم میرود.
و اما یک نوع تقلبی دیگر از اتحاد کشف شده است که پوشالیست و اندرون بسته پر زرق و برقش چیزی نیست به جز لجنزاری که اغلب نصیب شیوخ قدرت طلب کشورهای عربی و همچنان قدرتطلبان پست دیگر کشورها میشود. آنها خود را متحد میکنند با خونخواران عالم و مردم آگاه خود را میفروشند به حرص آن بسته های اتحاد پر زرق و برق پوشالی و فکر میکنند که چیزی عایدشان میشود ولی چیزی جز لجن مذکور در پشت آن اتحاد نیست که همه به چشم دیده ایم عاقبت این کور چشمان را همانند صدامها و قزافیها و ...
و اما ایا هاچ کوچولوی من اتحاد را میابد!؟هاچ کوچولوی وجود من فعلا به دنبال اتحاد در محدوده های پایینتر است و تلاش میکند و میداند که با پیدا کردن این اتحاد کوچولوها اون اتحاد بزرگ هم با ظهور منجی انسانها پیدا خواهد شد.کار مشکلیست یافتن این اتحادهای کوچک و تا تفکرها نخواهند در ساخت اتحاد خود کفا شوند مجبور خواهند بود اتحادی نداشته باشند یا اتحاد وارد کنند که تقلبیست. ولی هاچهای آگاه همچنان میگردند و امیدوارند به یافتن این اتحادها .شما نیز هاچ وجودتان را بفرستید به دنبال اتحاد تا شاید پیدا کند و ما نیز از آن بهره ای بریم.
شهادت امام جود و سخا امام جواد (ع) بر تمام شعیان آن حضرت مخصوصا مولا و امامون امام زمان (عج) تسلیت باید
امروز دحو العرض بود
روزی که زمین از زیر خانه خدا گسترانده شده
روزی که حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهم السلام متولد شدند
روزی که حضرت محمد(ص) به حجه الوداع رفت
روز زیازت امام و مولامون اما رضا (ع)
روزی که قرار بود اقا امام زمانمون در اون روز ظهور کنه
هییییییییییی نیامدی آقا
یعنی حد اقل یک سال دیگر و حد اکثر .........
فکر حد اکثرش شیعیانت را آزار میدهد !!!
الهم عجل لولیک الفرج
میدانی چیست!؟
فکر کردی خیلی زرنگی!؟
با تو هستم هستی !
روزگارم را بهر دل خویش میچرخانی
مگر من دل ندارم!؟
دلم را از صدای چکاوکها هم زده ای!
این چه روز است !؟
که نداریم گل و نداریم بلبل
میخواهم نابودت کنم!
با ضربه شستی از ته دلم!
جوری بر سرت بکوبم داغ غمهایم را
که دگر هوس نکنی بازی با دل را
میبینی !؟
حال معترض خوش نیست !
دلم را خون کرده ای از خودت دنیا !
گر تو را نابود کنم دل من راضی شود آیا!؟
نشاید !
که جرم تو بسیار سنگین است!
هر روز مدرکی آید ز جرمهایت
و ما نداریم حکم
و نداریم مجری قانون
که نابودت کند با اشد مجازات!
خدایا برسان مجری را
دوستان ضمن تسلیت و تبریک به خانواده های شهید پرور افغانستان
خبری به دستمان رسیده که لیست اسامی 5000نفر از شهیدان دوران دیکتاتوری کومونیستی در افغانستان بین سالهای 57 و 58 به دست سازمان خبیث اگسا در رسانه های افغانستان منتشر شده که در این بین از بزرگانی چون آیت الله مصباح و... هم نام برده شده .
برای دستیابی به این لیست کلیک کنید
و همچنین خبر رسیده که پیکر مقدس 40 شهید از مدافعان حرم حضرت زینب (س) به دست خانوادهای بزرگوارشون تحویل داده شده
ضمن تبریک و تسلیت به خانواده های این بزرگواران برایشان از خداوند منان صبر و بردباری میخواهم و انشالله یادشان گرامی و راهشان جاوید باد
و همچنین طبق خبری دیگر تعداد زیادی مهاجر افغانستانی در کشور سوریه در محاصره ی سپاه تکفیری هستن که تعداد زیادی از آنها را کودکان و زنان تشکیل میدهند
خدایا این فقط گوشه ای کوچک از درد ملت من است ملتهایی هم هستن که دردشان خیلی بیشتر از ماست
الهم عجل لولیک الفرج
آمین یا ربالعالمین
من پسر آتشم
شهر من آتشکده ست
آتشش از جور و ظلم
در میان خاک و خاکستر
سال و ماهها گشته ام
تا بیابم خوبها تا بیابم من خدا
از کودکیهایم ندانم هیچ مهر
در گوشم خانه کردست نوای توپ جنگ
با غم به دنیا آمدیم و مانده ایم با غم
یحتمل مرگمان از غم نباشد هیچ جدا
سرنوشتم را گره کردن به فکر ظالمان
با نوایش ما را به این سو و آن سو میبرند
من پسر فقرم
افتخار هم میکنم
با افتخار میگویم در کودکی
از میان کفشها تیکه پسته خورده ام
رشد کرده ام با الطاف روزگار
میشود روزی شود
پدرم خسته نباشد؟
مادرم دردی نداشته باشد در پا؟
برادران کوچکم در کودکی مجبور نباشد نان آورند؟
سهم ما از ناز هستی
تا به کی باشد؟ در دستان مستان
ما مهاجریم
آواره میخوانند مان
از جور زمانه این شدیم
سهرابا شهر من گم شده است!
شهر من این رنگ نبود
در میان خاک و خون و جنگ نبود
شهر من غزنین تاریخ ساز بود
خانه فرهنگ وآدم ساز بود
تو چه میدانی ز گم کردن شهر
شهر من را برده اند در لا به لای چکمه شان
در لا به لای آتش اندیشه شان
روزگارا کی شوی تسلیم عشق
ما ز فراق سوار
قدر دنیا خسته ایم
میتوانی اندکی آبم دهی !؟
یا که نه !؟
از کمال هم نشینانت بنالم!
چون که تو نیز شمرها دیده ای!
این عطش نیز باشد
کرام الکاتبین گوشها باز کن
قلم و کاغذ مزین به قول ناز کن
به رب ما و یاران
برسان ندای ما را
قلب من سرد و یخی
قلب من چاره ندارد
جز که نگوید از بهار
نالیدن کاری تکراری شدست
دیگر نمینالم که قلبم نیست شد
سیاست سنگ و یخ آرامش است
بیدل باش تا چو مرغ سرت را از بدیها زیر برف قایم کنی
قلب پدرم را دکتر دنیا ربود
بی بهانه بی ترانه زندگی مان خون گشت
مهاجر بودن این است دگر
کس نداند از دل خونین تو
تا بماند در بر و بالین تو
چه خوش گفتست حکیم شیرین سخن
ما را ز نیکیت خیر نیست شر مرسان ای هستی!
آن زمان کز جور خزان
پدرت را به تیغ جراحی سپردی
بی مروت بود آن که فکر کرد
چون مهاجرید کافرید
به گمانم ما را افغان آفریدن
در وجودمان درد و فغان آفردن
به قول خواننده مان
مرا آن روز گریان آفریدن آفریدن
به دامان بیابان افریدن افریدن
قلب من اشکهایت را پاک کن
سینه ی هستی ز پایمردی چاک کن
مگر نگفتی که سنگ و یخ گشتی ز جور
سنگ و یخ را چه به اشکهای بلور
حق نداری با طبیعت
سرکشی را پیش گیری
ما مسلمانیم
قبله ی مان از قضا
در میان قاتلانمان به پاست
آن وهابی خبیث قبله ام را میشورد
دستهایش بوی خونم میدهد
قبله ام را یه کمی مکروه کردن!
من نمیدانم حکم این دنیا چیست
بی مروت قلب سنگین مرا با تبر بشکسته است
بار خدایا
معترض تنهاست
معترضها بی کس اند
کی فرستی بهر ما آن یار را
کی شود خاموش کنی
این همه آتش ز ما انبار را
ما که دگر ناتوان گشتیم ز جور
منجی ما را بهر یاریها رسان
بی او ما نوری نداریم ای خدا
نه من بد هستم نه شما
بد نفسهای کثیفیست که از خوبی ما میترسند
و ما همیشه ی خدا از جهان طلبکار بودیم و هستیم
چون حق با ما بوده و آنها نمیپسندند
آن حقهایی را که ازمان به خاطر خوب بودن دزدیند
از جهان ظالم طلبکاریم
او میاید و میگیرد حقمان را
الهم عجل لولیک الفرج[گل]