سلام دوستان
هی به خودم میگم بیخیال ولی باز تو گوشم فرو نمیره!مثل اینکه نیازه منو شستشوی ذهنی بدن و یه کلمه بیخیال بکارن تو مخم تا بتونم زندگی کنم!
چند روز پیش یکی که خودشو خیلی عاقل میدونه برگشت و در مورد اقوام ما جکهای مسخره ای گفت و هر هر خندید !منم هیچچی نگفتم چون برای من شخصیت قابل احترامیه ولی توی ذهنم انقدر ورجه وورجه کردم که یکی دو روزه اعصاب ندارم و دیشب هم سالن رفتیم با کلی اعصاب خراب از عوامل باخت تیم بودم!یعنی وقتی به یه چیز نفرت انگیز فکر میکنیم هر چی نا امیدیه و هر چی خاطرات بد و ....رژه میرن تو ذهنت!هر چی بد بختیه داره میچرخه تو مخم!
دلم از این میسوزه که یه عده احمق چند سال پیش با قومیت پرستی باعث جنگهای داخلی شدن و میلیونها نفر رو آواره کردن و هزاران نفر رو قتل عام کردن و فقط 170جنگنده رو تو جنگهای داخلی نابود کردن!!!خلاصه کاری کردن که سالهای سال نتونیم سرمونو تو جهان بالا بگیریم !
اونوقت یکی از همین مهاجرین رنج کشیده میاد کار عوامل بدبختیشو تکرار میکنه!!!یعنی اون احمقها سنگی تو چاه انداختن و میلیونها نفر در پی خارج کردن سنگ هستن و این وسط چند نفر احمقتر از آن احمقها دوباره سنگ میندازه !!!!سادیسم سادیسم که میگم منظورم اینان!!!
اونوقت ته ریش هم میزارن و روضه و زیارت عاشورا برگزار میکنن و ادعاهای مسلمانی هم دارن!!!من نمیفهمم از جهل هموطنانم به کدامین نا کجا آباد پناه ببرم!!!
خدای اندکی تایم اوت میخواهم به من آن میدهی !؟
چغر دنیا را ناک اوت میخواهم به من آن میدهی!؟
هییییییییییی....