اعتراض سیتی!!!

سعی داریم با کسب علم و دانش در جهت اعتراض به نظام ظلم و ظالم قدمی در جهت امام زمانمون برداریم

اعتراض سیتی!!!

سعی داریم با کسب علم و دانش در جهت اعتراض به نظام ظلم و ظالم قدمی در جهت امام زمانمون برداریم

اعتراض سیتی!!!

علی بن ابی‌طالب(ع): کسی که در برابر منکر با دل و دست و زبان خویش اعتراض نکند، او مرده‌ای است در میان زندگان.

سعی داریم با کسب علم و دانش در جهت اعتراض به نظام ظلم و ظالم قدمی در جهت امام زمانمون برداریم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

۳۴ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۲۷
بهمن

بعضیا هم هستن که روشن فکرن ولی از نوع کله لامپی:

امروزه در فضای اینترنت بحثهای داغ فراوانی وجود دارد و از همه داغترش بحثهای عقیدتی هست که مورد توجه اکثر روشن فکران فضای مجازی هست و در موردش بحثها و نقدها و پستها در دهکده مجازی رد و بدل میشود !

اما این روشن فکران چند دسته هستند:
۱-آنهایی که واقعا دغدغه دارند و دوست دارند چیزی یاد بگیرند و چیزی یاد بدهند :
الف- بی مطالعه وارد بحث میشوند یا منبعشان فقط منابع بی در و پیکر اینترنت هست .
ب-با مطالعه وارد میشوند ولی قدرت تحلیل صحیح مطالعاتشان  را ندارند.
ج- با مطالعه کامل و تحلیل صحیح و تو پر وارد میشوند .


۲- آنهایی که دغدغه ای ندارند و گاهی ادای دغدغه دارها رو در میارن تا توجهی جلب نمایند :
الف- بی مطالعه وارد بحث میشوند یا منبعشان فقط منابع بی در و پیکر اینترنت هست .
ب-با مطالعه وارد میشوند ولی قدرت تحلیل صحیح مطالعاتشان  را ندارند.
ج- با مطالعه کامل و تحلیل صحیح و تو پر وارد میشوند .


۳- آنهایی که دغدغه اشان خراب هست و جانب دارانه و با ابزاری چون سفسطه میخواهند هر طور شده به نفع اربابانشان بحث را ببرند :
الف- بی مطالعه وارد بحث میشوند یا منبعشان فقط منابع بی در و پیکر اینترنت هست .
ب-با مطالعه وارد میشوند ولی قدرت تحلیل صحیح مطالعاتشان  را ندارند.
ج- با مطالعه کامل و تحلیل صحیح و تو پر وارد میشوند .

 

این گروهها با تقسیم بندی زیر شاخه هایشان به دو گروه روشن فکر و کله لامپی تقسیم میشن !
روشن فکرها برای جامعه مفید هستند و باعث رشد و ترقی جامعه میشوند ولی کله لامپیها چون خرسی میمانند که با بی خردی بر خود و جامعه خود آسیب وارد میکنند .


 

بیاییم مسولیت حرفهایی رو که در دنیا مجازی میزنیم به عهده بگیریم تا خواسته و ناخواسته به جامعه و دین و ایمانمون ضربه نزنیم مخصوصا ما جوانهایی که نه حوصله خواندن مقالات علمی رو داریم و نه کنترل احساساتمان را و تا یک شبهه در اینترنت میبینیم زمین و زمان را به هم ریخته و قبل از تحقیق , seo یا محبوبیت مطلب رو در اینترنت بالا میبریم به طوری که بعدا پشیمانی سودی نخواهد داشت و با دست خودمان تیشه بر ریشه خودمان زده ایم !و البته گاهی هم مقاله میخوانیم ولی مقاله دشمن را و برای مقایسه کردنش با مقاله دوست تنبلیمان گل میکند و گاهی هم متاسفانه به دلیل عدم فعالیت دوستان مقاله ای در جواب شبهه یافت نمیشود که آن هم راه دارد و اگر شخص روشن فکر باشد دنبال راهش خواهد گشت.
شاید بگویید تا بحث راه نندازیم رفع شبهه نمیشود ! ما برنامه نویسها یک جمله معروف داریم و اون اینه که چرخ رو دوباره اختراع نمیکنیم !‌شما هم کمی تحقیق کنید و بعد داد و بیداد مجازی راه بیندازید !اگر به نتیجه رسیدین که هیچ مگر نه جبهه تان را عوض کنید و به جبهه دشمن بپیوندید که تیر از دشمن خوردن بسی آسانتر از دوست خوردن هست .

این را هم اضافه کنم که به شخصه حس میکنم از عاملین به دین شیعه واقعی بسیار کم یافت میشوند و خود این حقیر هم ادعایی ندارم که به دینم آنطور که حقش هست عمل کردم و میکنم و بسیار در برابر خودم و دینم شرمنده ام . نمیخواهم مشکل را گردن شیطان بیاندازم و قطعا مشکل از مسلمانی خود ماست ولی شیطان هم نقش موثری در بی دینی جامعه ای دارد که از پدران خود یعنی ایمه علیهم السلام جدا افتاده اند .همه میدانیم که اگر یک سنگ را من از طرفی و شیطان از طرف دیگر هل بدهد هر کدام قویتر بودیم میبریم ولی وقتی آن سنگ را هر دو از یک سو هل بدهیم قطعا شیطان میبرد و بی دینی آن سنگ هست که شیطان در حل دادنش همراه جامعه ی دور از پدر هست .پس بیایید منصفانه قبول کنیم که عیب از مسلمانی(خرس) ماست و دین (چوپان ما ) را به بهانه کشتن شیطان(مگس) نابود نکنیم !

قابل توجه بعضیها که در جمع شیعه ها هستن ولی خدمت به دشمن میکنن !!!
بیایید خودمان را قضاوت کنیم !کله لامپی نبودن کار سختی نیست !

 

۲۱
بهمن

سلام دوستان 

ببخشید که مدتها دست به قلم نشده بودم گرفتاریهای زندگی و ...

اما باز هم تصمیم گرفتم درد دلی کنم که شاید زیاد متوجه آن نیستیم و شاید در روزمرگی مان هضم شده باشد !مخصوصا متدینین جامعه جمهوری اسلامی ایران اعم از ایرانیان و مهاجرین شیعه ای که به ولایت فقیه اعتقاد دارند و از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بدست بزرگ مردی به نام امام خمینی رحمه الله علیه شادمان گشتند و جشن گرفتند و جشن میگیرند و برای حفظش جانفشانی کردند و جان فشانی میکنند و این سرمایه شیعی را قدر میدانند و از وجود دولتی اسلامی و مقتدر و شیعی در جهان به مذهبشان میبالند ، حال بماند که کمبودها بسیار دارد و راه طولانی در پیش دارد و انشالله که روز به روز به توفیقاتشان افزون گردد.

اما سخن من با همین متدینین هست که گاهی از آن سوی بام می افتند !چند روز پیش در شبکه شش تلوزیون جمهوری اسلامی مستندی دیدم که موضوعش کشتی نجات بود و بسیار زیبا شروع کرد و به داستان کشتی نوح علیه السلام پرداخت و نجات یافتگان آن زمان را معرفی نمود که به ولایت پیامبرشان مقید و پایبند بودند و سپس به جلوتر آمد و به کشتی نجات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رسید که نجات یافتگان از دریای غفلت و جاهلیت را معرفی نمود که سوار بر کشتی ولایت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله شدند و نجات یافتند و به جلو آمد و کشتی نجات را امام خمینی رحمه الله علیه معرفی کرد و نجات یافتگان را ملت انقلابی ایران معرفی کرد !

 

از نظر من نوعی ولایت مدار بودن خوب هست ولی نه اینطور !چرا به ائمه علیهم السلام اشاره نشد ؟شاید بتوان گفت بنا بر اختصار و کمبود وقت برنامه اما چرا امام زمان عجل الله تعلی فرج فراموش شد !؟نکند غیبت آن حضرت باعث شده باشد که فکر کنیم ما میتوانیم منجی بشریت باشیم !نکند  غیبتش باعث شده باشد خودمان را کشتی نجات فرض کرده باشیم !نکند خدای ناکرده غیبتش باعث شده باشد که ناخواسته سامریها شده باشیم !نکند روزی برسد که مولا صدای هل من ناصرا ینصرنی سر دهد و ما بگوییم چرا آمدی و ما کافی بودیم !
حالا کم کم درک میکنم که چقدر مظلوم هست مولایمان ...گهی با گناهانمان می آزاریمش و گهی با نادیده گرفتنش !گهی با قلممان و گهی با رفتارمان و آثارمان !قبلا سینه سپر میکردم و میگفتم ما اهل کوفه نیستیم اما اکنون خجالت میکشم !مولانا ما را ببخش ...

 

بیایید فقط بگوییم 

 

أئمتی وسادتی اثنا عشر *** سفینة فیها النجاة للبشر

قال الرسول إن رکبتمُ بها *** نجوتمُ یوم الحساب من سقر

۱۲
آذر

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ...

ترسم بماند بر دلم آرزوی کربلا ...

تشنه آب فراتم ای عجل مهلت بده...

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا...

سلام دوستان

مثل اینکه مولای عاشقان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام کم کم نامه مارو هم امضا کرد و دعوت شدیم به دیار عشق و به پا و سر دویدن به سوی بین الحرمین ...

تو این چند ساله خوبی و بدیی از ما دیدین حلال بفرمایید ....

 

۱۸
مهر

بسم الله الرحمن الرحیم 
صلی الله علی سیدنا و مولانا حجه ابن الحسن المهدی عجل الله تعلی فرج
من نمیفهمم اهل سنت بر چه اساسی ولایت رو قبول نکردن !؟
در صورتی که بزرگان خودشان از جمله ابن حجر اسقلانی گفتن اگر 8 نفر از صحابه حدیثی رو نقل کنن متواتره و کسی که به حدیث ایمان نداشته باشه کافر هست و جناب اندلسی این تعداد رو 4 نفر معرفی کردن !!!
و این در حالیست که واقعه غدیر رو علارغم اینکه خلیفه دوم نشر حدیث رو ممنوع کرد و احادیث خودش رو سوزاند 132 نفر نقل کردن و این یعنی فوق تواتر !!!
حادثه ای که یکی از بزرگترین اجتماعات مسلمانان بوده و حدود 120 تا 180 هزار نفر درش شرکت داشتن و طبق روایات در مدینه پیر مردها و بچه ها باقی مانده بودن و حتی مسلمین از یمن و دیگر شهرها هم فراخوانده شدن تا در حجه الوداع شرکت کنند و پیامبر در او روز بسیار گرم به مدت یک سعت خطبه خواندند و فضیلتهای امام علی علیه السلام رو بیان کردند و سپس ایشان را به عنوان مولای مسلمانان معرفی کردن و عمامه خودشان را بر سرش نهادند و حتی در خطبه اسامی 12 امام را ذکر کردند و مشخصاتشان را گفتند .
سپس یک بیعت عمومی گرفتند و از مردم خواستند تا همراه حضرت کلمات بیعت با امام علی علیه السلام رو تکرار کنند و سپس خلیفه اول و دوم را از میان جمعیت فراخواندند و بهشون دستور بیعت دادند و آن دو بیعت کردند و حسان ابن ثابت شعری در این مورد سرود و تقدیم حضار کرد و سپس پیامبر از حجاج خواستند تا با اام علی علیه السلام بیعت کنند و صف بزرگی شکل گرفت و به مدت سه روز حجاج با امام علی علیه السلام بیعت کردند و حتی پیامبر به زنها دستور داد بیعت کنند چیزی که هیچ جا سابقه نداشته !!!و این بیعت به این صورت بود که تشت آبی در زیر دیواره ی خیمه امام علی علیه السلام قرار دادند و امام علی علیه السلام داخل خیمه دستش را در اب فرو میکرد و زنان در بیرون خیمه دستشان را در اب فرو کردند و بیعت کردند .
پیامبر خدا تمام حجتها رو بر مردم تمام کردند و حادثه ای رو رقم زدند که هیچ عذر و بهانه ای باقی نمونه ولی مردم چه کردند !!!؟
خدایا هزاران مرتبه شکرت که دین حقت تشیع اثنا عشری را به من و دوستان نعمت دادی 
پیشاپیش عید بزرگ جهان انسانیت عید ولایت و شروع فصل حق و حقیقت رو خدمت مولا صاحبالزمان عجل الله تعلی فرج و شیعیان آن حضرت و دیگر انسانهای آزاده و خواهان حق و حقیقت تبریک و تهنیت عرض میکنم

۲۳
شهریور


 

روایت اول :
پسرک پدرش فوت کرده بود 
مادر و خواهران و برادر کوچکش و برادر معلولش را باید سرپرستی میکرد 
مگر توانش چقدر بود ؟
شاید هر کسی جایش میبود کمرش خم میشد !
همانطور که کمر او هم برای مدتی خم شد و دوباره برخواست !
مردانه زندگی کرد !
شاگرد مکانیک شد !
با اندک درآمدش زندگیشان را کم کم سرو سامان داد !
خواهرانش ازدواج کردند و خودش ماند و برادرانش و مادرش !
وقتش بود خودش هم ازدواج کند !
به خواستگاری دخترک رفت !
دخترک گویا فکرش سو برداشته بود !
به گمانم روشن فکر مینمایاند خودش را !
بهانه گرفت !پسرک دلش شکست ولی تسلیم نشد !
به سراغ دخترک دیگری رفت !
باز همان قصه و قصه ها ادامه یافت !
پسرک از دنیا برید !
همان پسرکی که به تنهایی و با دستان بچه گانه اش خانواده اش را به سروسامان رسانده بود !
به سراغ مواد رفت !معتاد شد !عصبی شد !دیگر پسرک انگل جامعه بود !
جرمش فکر کردن به دخترکان روشن فکر بود !
اما خداوند جرمش را بخشید و بلندش کرد تا دوباره زندگی کند !
پسرک ترک کرد و خیاط شد و بچه هیئتی شد و برای خودش مردی شد !
سنش به 40 رسید 
اما هرگز به سراغ دخترکان شهر نرفت !
در همین حوالی در کنار ما زندگی میکند !
و گاهی اعصاب زخم دیده اش او را مجبور به بدخلقی میکند !
ولی میسازد و میسوزد و هرگز به سراغ دخترکان شهر نمیرود !


روایت دوم :
پسرک پدرش را از دست داد و برادران بزرگش که زندگی خود را ساخته بودند زیاد به فکر پسرک و مادرشان نبودند !!!
پسرک مانده بود و مادرش !
او باید ازدواج میکرد !سنش به 30 رسیده بود !
چهره زیبایی داشت و صاف و ساده و مهربان بود ، تنها کمی گوشش سنگین بود و دارایی مالیش کم !
با تمامی پولی که در خیاطی جمع کرده بود به خواستگاری دخترکی رفت که او هم مخش سوء برداشته بود !
دخترک جواب مثبت داد و آن دو نامزد شدند!
پسرک  هر چه پول داشت را به عنوان گله به دخترک تقدیم کرد !
دخترک چهره اش را رو کرد !
بار و بندیلش را بست و رفت !کجایش را هیچ کس نفهمید !
دخترک روشن فکر به پولش رسیده بود !عشق را پول تعبیر میکنند آن دخترکان !!!
پسرک از نو شروع کرد و پول اندکی جمع کرد !
مادرش فوت کرد !
برادران دیگر زیاد به فکر نبودند !
هزینه کفن و دفن و ختم و....مادرش را بیشترش را به عهد گرفت و پولش تمام شد !
پسرک باز هم بلند شد و شروع کرد به جمع کردن پول !
بعضی روزها  20 ساعت کار میکرد !
پولش که به حدی معقول رسید خواستگاری رفت !
دخترکان شهر ما یکی پس از دیگری جواب رد دادند !
تورم رفته بو بالا و پول پسرک بی ارزش بود !
به علاوه پسرک دیگر جوان نبود و سنش به 36 رسیده بود !
حدود 19 بار جواب رد شنید !
دخترکان مدعی عشق و مدعی اخلاقیات و مدعی روشن فکری هنوز به او جواب مثبت نداده اند !
پسرک هنوز تلاش میکند 
شاید موفق به تشکیل زندگیش شود و امیدی تازه در دنیایش ایجاد کند !
شاید !!!

روایت سوم :
پسرک در بین فامیل نمونه بود 
پتلاش بود 
از بچگی کار کرده بود و مرد بار آمده بود 
باهوش بود و با اینکه وقتی برای درس خواندن نداشت معدلش همیشه بالا بود 
پسرک به دانشگاه رفت 
پدرش بیمار شد 
او در کنار دانشگاه کار میکرد و کمک خرج خانواده اش هم بود 
تا پدرش احساس نکند تنهاست 
پسرک وضع خانواده اش مناسب نبود 
ولی در آموزه های دینیش یاد گرفته بود که برای جدایی از فقر باید ازدواج کند !
پسرک تمامی جراتش را جمع کرد و یکی یکی به دخترکان روشن فکر شهر پیشنهاد ازدواج داد !
دخترکانی که مانند او دانشجو بودند و خانواده های بزرگی داشتند و برخی از آنها فرزند شیوخ بزرگی بودند !
پسرک قبل از هر چیزی مشکلات خانواده اش را به دخترکان میگفت تا اگر آن دخترکان با مشکلاتش مشکلی نداشته باشدند مساله را به خانواده اش هم بگوید !تا دل پدرش را نشکند !
او دوست نداشت  خانواده دخترک در جلسه رسمی خاستگاری و جلوی پدرش بگویند شما وصله ما نیستید !
دخترکان شهر که دم از اولویت عشق و محبت و اخلاقیات و تدین میزدند یکی پس از دیگری دل پسرک را شکستند !
شاید اگر پسرک آستینش نوتر بود اینگونه نمیشد و اولین دخترک قصه جوابش را میداد !
پسرک چهار یا پنج بار خواستگاری کرد ولی هیچ وقت به طور رسمی و با خانواده به خواستگاری نرفت !
پسرک دیگر خسته شده بود !لاغر شده بود !در اوج جوانی پیشانیش چروک شده بود !بیماری عصبی گرفته بود !تمامی اعتقادات دینیش در مورد ازدواج رنگ باخته بود !
به تناقض رسیده بود !
دیگر از خواستگاری میترسید !
از دخترکان میترسید !
شاید هیچ وقت در پیشگاه خانواده اش دم از ازدواج نزند !
شاید !
.
.
.
روایت n ام :
شهر را افکار روشن فرا گرفت !
دخترکان آزادی خواه !
دخترکان فمنیست !
دخترکان روشن فکر!
دخترکان بی حجاب ! 
پیردختران !
دخترکانی که با شعار آزادی وسیله و ابزار پسرکان پولدار و شهوت ران شهر شده بودند !
و دخترکان متدین و منزوی !
پسرکان روشن فکر !
پسرکان بی سروسامان !
پسرکان خلاف کار !
پسرکان معتاد !
پسرکان پولدار و  شهوت ران !
و پسرکان متدین و منزوی !!!!
شهر دیگر عوض شده بود و مردمش اکثرا عوضی شده بودند !
دخترکان فکر میکردند به خواسته هایشان رسیده اند و پسرکان پولدار شهوت ران هم !!!
باقی پسرکان و دخترکان شهر زنده بودند ولی مرده !و شهرشان نابود شده بود !
___________________________
به شهر اعراض سیتی بیایید و شهرمان را دوباره بسازیم :)

در ادامه مطلب روایات خانم هزاره را ببینید... 

۰۵
مرداد

 توجه  توجه توجه لطفا اعتراض کنید !
____________

توی فیسبوک یه پیجی هست با عنوان گفتگوی دوستانه شیعه و سنی 
چند روزه رفتم ببینم چه خبره و کلی هم باهاشون بحث کردم و متوجه شدم که زیاد هم دوستانه نیست و بانیانش قصد دارن با جو سازی بر ضد تشیع و اضافه کردن تفکرات افراطی وهابیت به تفکرات دوستان اهل سنت به اهداف کثیف خودشون برسن .
اونا اینکارو با پست کردن شبهات موجود در مورد تشیع و همچنین اجازه ندادن به دوستان شیعه برای پست کردن مطالب خودشون و همینطور با تمسخر و توهین در کامنتها سعی میکنن دو کلوم حرف منطقی رو هم کمرنگ کنن !!!
من چند بار پست گذاشتم و تایید نکردن و چند بار در حد توانم به شبهاتشون پاسخ دادم و باز هم پشت سرش بحث رو پیچوندن !
البته اضافه کنم که همشون به این صورت نیستن و برخی دوستان اهل شنت ساده هم تو بازی اونها غرق شدن و با جو سازی موجود تفکرشون عوض میشه !
کم کم دارم درک میکنم کافر بودن شیعه چطور در ذهن برادران سنی نقش میبنده و گروههای تکفیری داعش و النصره و... پدید میاد و جنگها به راه میفته و ...

نمیدونم شاید عاملان این تبلیغات نا برابر خود صهیونیستها باشن و اینها رو تغذیه کنن 
و البته نمیخوام جنگ بین شیعه و سنی راه بندازم چون کاملا طرفدار بحث منطقی و با شرایط برابر هستم و مخالف توهین و تمسخر و ....
از دوستان خواهش میکنم در راستای دفاع از تشیع و دفاع از اسلام این صفحه ها رو دیپورت کنن و در حد توانشون با منطق کامل و بدون توهین جواب شبهاتشونو با ارجاع به آیات قرآن بدن 
این کار شما همون جهاد در راه خدا هست و این کار شما باعث خواهد شد دو تا سرباز از جبهه های باطل کمتر شود و به پیشرفت دنیای اسلام کمک خواهید کرد و به طور جدی مشتی بر دهان صهیونیستها و دیگر مستکبران که عامل چنین حرکتهایی هستند میشوید 

فکر کنم از این پیجها بیشتر از این هم باشه 
با تشکر از درک بالای شما دوستان عزیز و احساس وظیفه تون 
به امید اینکه همه مسلمانان به ریسمان الهی چنگ زنند و رو به پیشرفت دنیوی و اخروی پیش بروند 
آمین یا ربالعالمین 

اینم لینک پیج مورد نظر 
لطفا نشر بدین لطفا

۲۷
تیر

بسم الله الرحمن الرحیم

صلی الله علی سیدنا و مولانا حجه ابن الحسن المهدی عجل الله تعلی فرجه الشریف

آی آدمها هنارس !

ما جوانها !ما روشن فکرها ! ما آینده ساز ها ! ما تافته های جدا بافته ! ما بازوهای جامعه ! ما گنده ها ! ما که توپ دنیا تکانمان نمیدهد ! ما که ادا ادفارمان و افاده هامان گوش عالم و آدم رو کر کرده هست ! ما که اووووووووف ما !!! ماکجاییم !؟دغدغه های ما کجاست !؟رنگ دغدغه هایمان چرا این رنگیست ؟دنیایمان چرا این شکلیست !؟چرا دنیایمان همرنگ افکارمان نیست ؟ ما گم شدگان !ما کجاییم ؟

بیایید پیدا شویم ، بیایید از بالاتر به دنیایمان بنگریم ، بیایید دو دو تا چهارتایمان را که آموخته ایم و برایش فخرمان را فروخته ایم کمی خرج کنیم و اگر اشتب آموخته ایم اصلاحش کنیم ! بیایید به سوالاتمان کمی پاسخ دهیم و حد اقل تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم . بیایید ببینیم کی هستیم و ببینیم کجا هستیم و ببینیم به کجا خواهیم رفت .بله همان سوالات تکراری که همیشه شنیده ایم و پاسخش را داده ایم و برایمان انباری کلیشه خانه ی زهنمان را پر کرده اند .آیا وقت آن نرسیده هست که کمی اصلاحشان کنیم ؟

باید عمیقتر اندیشید به آنکه از کجا آمده ام و به کجا میروم و چگونه باید بروم ! بله تو میدانی او میداند و ما میدانیم و متاسفانه آنقدر میدانیم که فقط میدانیم و نه بیشتر !آنقدر میدانیم که برایمان مهم نیستند و تبدیل شده اند به دانسته های بیمصرف ذهنمان !

به شما برنخورد دوست عزیز !به شما هم برنخورد و همینطور به شما و شما و n تا شمای دیگر !من نیز با شمایم و در جمع ما میشویم همان ماهایی که از پاکان عالمیم و آدم بده همسایه ی مان هست !!!به ما برنخورد که عالمان بی عملیم! نمیدانم چرا شاید با نگاهی به جهان و با حسابی دو دو تا چهار تا این را میگویم !شاید

شاید به این دلیل است که میبینم دنیا در دست آنهاست ! بله همانهایی که استکبار جهانی مینامندشان و به صورت شعار مرگ بر آنها را در گوشمان کپی پیست کرده اند به طوری که برخی از ماها از تکرار این شعار و شنیدنش با مراجعه به عقل روشن فکرمان از دنیا بیزار میشویم و میگریزیم از دست انسانهای متحجر شعاری مزاج !مقصر این نظام کیست ما نوبرهایی که فقط میگوییم پیس پیس و میرویم پی کارمان بدون آنکه در مورد استکبار تحقیق کنیم ؟ یا آن شعاری مزاجها که راه دیگری بلد نیستند برای بیان افکارشان ! این بماند ، ما قرار بود از بالاتر بنگریم .پس میرویم بالای جهانمان بالای کره ی زمین ، تا ببینیم و نتیجه بگیریم.

چه میبینیم ؟

یک زمین زیبا یک زمین منظم و انسانهای مدرن با کلی تجهیزاتی که خود خلق کرده اند و در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند ، احتمالا سرانشان این آرامش و آسایش را برایشان آفریده اند پس سران ما کجایند ؟ ما چرا در این زمین منظم و زیبا نقش نداریم ؟ چرا حق انسانیت نداریم !؟ چرا مهاجر زندگی میکنیم ؟ چرا زیر فشار اقتصادی زندگی میکنیم ؟ چرا زیر بمب و موشک زندگی میکنیم ؟ چرا نسل کشی میشویم ؟ چرا ؟ مگر ما بهترین افکار را برای زندگی در این دنیا نداریم ؟ مگر خداوند زمین و آسمان را نداریم ؟ مگر قرآن را نداریم ؟ مگر اهل بیت را نداریم ؟ مگر امام زمان را نداریم ؟

بیایید کمی بیشتر زوم کنیم روی زمینمان شاید مساله جوری دیگر است ! یک زمین زیبا یک زمین منظم و انسانهای مدرن با کلی تجهیزاتی که خود خلق کرده اند و در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی زندگی میکنند و احتمالا سرانشان این آرامش و آسایش را برایشان آفریده اند ، اما چگونه این شده اند و ما نشده ایم ؟ به نظر میرسد سران آنها روششان با سران ما فرق دارد ! آنها مدیریت میکنند مسائل  تمام جهان را در جلسات سالانه اولدنبرگشان و آنها برنامه ریزی میکنند برای تمام انسانها آنها برای خودشان حق تراشیده اند که برای تمام انسانهای جهان تصمیم بگیرند آنها میتوانند هر کجا که به نظرشان نیاز باشد نیروی نظامی بفرستند و هر کجا که بخواهند انسانها را به جان هم میاندازند تا انسانها نتوانند پیشرفت کنند و میتوانند از اعتقادات هر قومی به ضررشان سوء استفاده کنند  و حکومت کنند بر انسانها! به نظر میرسد این حق از باور یهودیتشان نشات میگیرد همان باور که آنها را برترین انسانهای زمین دانسته است و به هر قیمتی که شده حاکم جهانشان ساخته است!عجب ، زمینمان رنگ عوض کرد !چه زشت گشت و پر از فساد !و ما بازیچه این روزگار ساخته آنهاییم ، آنها استکبار جهان اند و طاغوتات جهان و کارشان بیرون راندن ما از نور به سوی ظلمات هست و به این روش زندگی بهشت گونه خودشان را برای خودشان ساخته اند .

شاید اینگونه باشد اما شاید ما بیشتر از آن طاغوت ها مقصر هستیم برای ساخت این زمین زشت و مفسد ! ماهایی که دغدغه اصلی مان که ساخت جهانی زیبا  و با افکار معنوی  خودمان هست، تبدیل شده به اینکه چگونه میتوانیم شبیه جوانان آنها باشیم و خوشبخت ! ما خوشبختی آنها را باور کرده ایم نه خوشبختی ناشی از افکار زیبای خودمان را ! و عملا میگوییم بگذار افکارمان در جای خودشان خاک بخورد ! و ما جوانان سست عنصر و ما جوانان بی اراده و ما جوانان پر ادعا و ما جوانان داغون و ما جوانان رسوا !

شاید نیاز باشد  تغییر دهیم زندگی مان را با بازگشت به خودمان و با بازگشت به خدای خودمان و به بازگشت به قرآن و ائمه خودمان و با بازگشت به امام زمان و ولی امر اصلی خودمان که غریبانه از دست ما دلی خون دارد ! شاید نیاز باشد تغییر دهیم قضایمان را در این شبهای قدر به قضایی جوانی که مسول این نباشد که امام زمانش بگوید " اگر شیعیان من به اندازه تشنه ای که آب میخواهد مرا میخواستند ظهور میکردم " . شاید لازم باشد به خود و دنیای فعلی خودمان اعتراض کنیم و دنیای زیباتری از آن بسازیم . شاید لازم باشد خودمان را پیدا کنیم و باور کنیم که " همدلی نیروهای آخرالزمان رمز سعادت هست " بدون اینکه مسائل را قاطی کنیم باهم بدون در نظر گرفتن تعصبات ملیتی بدون در نظر گرفتن رنگ پوستمان و بدون در نظر گرفتن لحجه و زبانهایمان و بدون در نظر گرفتن سایز چشمها و دماغهایمان و شاید لازم باشد که هرگز نگوییم فلانی با فلان رنگ و فلان ملیت و فلان پست و فلان اعتقاد ، فلان کار را کرد و در نتیجه این اعتقادهایمان بی رنگند !!! شاید لازم باشد خدا را بهتر باور کنیم و امام زمانمان را هم ....

شاید لازم باشد فریاد بزنیم که آی مردم هنارس !!!

الهم عجل لولیک الفرج

_________________________

دوستان لطفا این حقیر را به خاطر زیاده گویی و شاید گزافه گویی ببخشید و برای بحث بیشتر در راستای اصلاح گفته ها و افکارم  نیازمند یاری شما دوستان عالم و گرامی هستم .انجمن کلبه انتظار منتظر شما دوستان عزیز هست

kabootar.net/forum

نویسنده : معترض حقیر

۱۸
خرداد

۲۰
ارديبهشت

سلام 

چند روز پیش شهید بزرگواری از سوریه بازگشت که از رفقای رفیق ما بود .او حسین فیاضی بود نمادی از حر !

داستان زندگیشو از رفیقم شنیدم که میگفت اوایل زندگیش شخص معتقد و خوبی نبود و دنبال عیاشی و... بود ولی کم کم راه خودش رو پیدا کرد و راه زندگی زیبایش را پیش گرفت و عاشقانه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها راهی سوریه شد .

همرزمش میگوید:22 سال بیشتر نداشت ولی انقدر شجاعانه و جسورانه میجنگید که بعد از چندی حضور در سوریه به عنوان فرمانده گروهی از مجاهدین افغانستانی منسوب شد.او با جسارت و عشق فراوان به حضرت زینب سلام الله علیها خطرنکترین عملیاتهای شناسایی رو انجام میداد و گاهی چند روز میرفت به طوری که خبری ازش نمیرسید و بعد از برگشت از دل دشمن اطلاعات فراوان و حساسی به ارمغان می آورد.

در یکی از عملیاتهای دشوار که حزب الله رفته بود و 15 روز جنگیده بود و با شکست و تلفات بسیار بازگشته بود و سپس ارتش و نیروهای ایرانی رفته بودند و بعد از 12 روز شکست خورده بودند آقای حسین فیاضی با گروهش رفتند و 2 روزه دشمن ملعون را شکست دادند !

از شجاعتهای این شهید بزرگوار روایات بسیاری نقل میکنند .او فقط به خاطر حضرت زینب سلام الله به سوریه رفت به طوری که ارتش سوریه با وعده های فراوان از او خواسته بود تا به مناطق جنگی دیگر برود و آنجا مبارزه کند ولی او گفته بود که فقط از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع میکند و هیچ وعده ای او را از این عشق باز نمیدارد!

قرار بود برای استراحت چند وقتی به خانه باز گردد ولی اسرار داشت که در عملیات آخر عمرش شرکت کند و جالب هست که قبل از عملیات به دوستانش میگفت من شهید میشوم بیایید با من عکس یادگاری بگیرید .و در عملیات شرکت کرد و در منطقه ای با 4 نفر از همرزمانش گرفتار تک تیر اندازان زن چچنی شدند که علی رغم مبارزه و رشادت فرواوان بال گشودند و عاشقانه به قرب الهی شتافتند.

روحشان شاد و راهشان جاوید باد ...

بال گشودند و با عشق همسفر گشتند یا زینب

حر واره  زیستند و حر واره پر پر گشتند یا زینب

کلنا عباسک یا زینب گویان دور شمع حرم گردان

در راه عشق تو سوختند و پاره جگر گشتند یا زینب

نبی معترض

______________________________________________________________________

طبق روایات مربوط به اخرالزمان ما سوریه و مناطق خاورمیانه میدان جنگ حق و باطل میشود و سفیانی ملعون آنجا را فتح میکند و به سوی مکه پیشروی میکند !!!

به واقعیت پیوستن این روایات رو میشه کم کم مشاهده کرد !!!اگر رشادتهای شهیدانی چون حسین فیاضی نبود نمیدانیم الان چه سرنوشتی بر مناطق اسلامی سایه می انداخت !!!

الهم عجل لولیک الفرج ...

آمین یا ربالعالمین

۲۵
اسفند

عشق یعنی دل سپردن در الست 

از می وصل الهی مست مست .....

دیروز طبق روایتی شهادت بانوی دو عالم صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بود .روزی که یک ملت شیعه همه و همه یتیم شدند !

طبق روایتی حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند  من و علی پدران امت هستیم .یعنی آن دو بزرگوار از پدر هم برای ما دلسوزتر بودن و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اگر چه مادر سادات عزیز هست ولی مادر دیگر شیعیان هم هست و از مادر دلسوزتر نسبت به شیعیانش برای کمال شیعیانش جلوی ظلم و تزویر دشمنان الهی  لعنت الله علیهم ایستادگی کرد و مظلومانه به شهادت رسید .

آنروز که هیچ کس پدر امت را یاری نکرد مادر امت چون کوه در کنار امام علی علیه السلام ایستاد و از او حمایت کرد.

ما باید امسال عزادار مادر باشیم و عیدمون رو به پای مادر اندوهگینتر باشیم تا اندکی از گذشت و ایثار آن بانوی بزرگوار قدردانی کنیم .باشد که در روزگار فقرمان در روز محشر هم یاریگر ما باشد مانند مادری دلسوز.

عجب ها!!!توقع هایی داریم! ما اندوهگین باشیم تا روز محشر ما را یاری کند!!!خواسته ی معقولی هست ولی ما برای آن بزرگوار کاری نکرده ایم و باید تکانی به خود دهیم و یاریگر فرزند برومندش حضرت حجه ابن الحسن المهدی عجل الله تعلی فرجه الشریف باشیم و حد اقل با اعمالمان دلش را نشکنیم !به قول یه دوست عزیزی که میگفت "تو جیب مارو نزن کمک کردنت پیشکش".ما هم دل حضرت و مادرشون رو خون نکنیم خیلی یاریشان کردیم و آنها هم با لطف بیکرانشون حتما در روزی که راهی برایمان نمانده یاریمان میکنند.

الهم عجل لولیک الفرج.........