اعتراض سیتی!!!

سعی داریم با کسب علم و دانش در جهت اعتراض به نظام ظلم و ظالم قدمی در جهت امام زمانمون برداریم

اعتراض سیتی!!!

سعی داریم با کسب علم و دانش در جهت اعتراض به نظام ظلم و ظالم قدمی در جهت امام زمانمون برداریم

اعتراض سیتی!!!

علی بن ابی‌طالب(ع): کسی که در برابر منکر با دل و دست و زبان خویش اعتراض نکند، او مرده‌ای است در میان زندگان.

سعی داریم با کسب علم و دانش در جهت اعتراض به نظام ظلم و ظالم قدمی در جهت امام زمانمون برداریم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها
۲۰
ارديبهشت

سلام 

چند روز پیش شهید بزرگواری از سوریه بازگشت که از رفقای رفیق ما بود .او حسین فیاضی بود نمادی از حر !

داستان زندگیشو از رفیقم شنیدم که میگفت اوایل زندگیش شخص معتقد و خوبی نبود و دنبال عیاشی و... بود ولی کم کم راه خودش رو پیدا کرد و راه زندگی زیبایش را پیش گرفت و عاشقانه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها راهی سوریه شد .

همرزمش میگوید:22 سال بیشتر نداشت ولی انقدر شجاعانه و جسورانه میجنگید که بعد از چندی حضور در سوریه به عنوان فرمانده گروهی از مجاهدین افغانستانی منسوب شد.او با جسارت و عشق فراوان به حضرت زینب سلام الله علیها خطرنکترین عملیاتهای شناسایی رو انجام میداد و گاهی چند روز میرفت به طوری که خبری ازش نمیرسید و بعد از برگشت از دل دشمن اطلاعات فراوان و حساسی به ارمغان می آورد.

در یکی از عملیاتهای دشوار که حزب الله رفته بود و 15 روز جنگیده بود و با شکست و تلفات بسیار بازگشته بود و سپس ارتش و نیروهای ایرانی رفته بودند و بعد از 12 روز شکست خورده بودند آقای حسین فیاضی با گروهش رفتند و 2 روزه دشمن ملعون را شکست دادند !

از شجاعتهای این شهید بزرگوار روایات بسیاری نقل میکنند .او فقط به خاطر حضرت زینب سلام الله به سوریه رفت به طوری که ارتش سوریه با وعده های فراوان از او خواسته بود تا به مناطق جنگی دیگر برود و آنجا مبارزه کند ولی او گفته بود که فقط از حرم حضرت زینب سلام الله علیها دفاع میکند و هیچ وعده ای او را از این عشق باز نمیدارد!

قرار بود برای استراحت چند وقتی به خانه باز گردد ولی اسرار داشت که در عملیات آخر عمرش شرکت کند و جالب هست که قبل از عملیات به دوستانش میگفت من شهید میشوم بیایید با من عکس یادگاری بگیرید .و در عملیات شرکت کرد و در منطقه ای با 4 نفر از همرزمانش گرفتار تک تیر اندازان زن چچنی شدند که علی رغم مبارزه و رشادت فرواوان بال گشودند و عاشقانه به قرب الهی شتافتند.

روحشان شاد و راهشان جاوید باد ...

بال گشودند و با عشق همسفر گشتند یا زینب

حر واره  زیستند و حر واره پر پر گشتند یا زینب

کلنا عباسک یا زینب گویان دور شمع حرم گردان

در راه عشق تو سوختند و پاره جگر گشتند یا زینب

نبی معترض

______________________________________________________________________

طبق روایات مربوط به اخرالزمان ما سوریه و مناطق خاورمیانه میدان جنگ حق و باطل میشود و سفیانی ملعون آنجا را فتح میکند و به سوی مکه پیشروی میکند !!!

به واقعیت پیوستن این روایات رو میشه کم کم مشاهده کرد !!!اگر رشادتهای شهیدانی چون حسین فیاضی نبود نمیدانیم الان چه سرنوشتی بر مناطق اسلامی سایه می انداخت !!!

الهم عجل لولیک الفرج ...

آمین یا ربالعالمین

۱۴
ارديبهشت

آنگاه که لشکر غم در برابر دنیای من است 

یک توپ التیام زخمها و دردهای من است 

آنگاه که غم هجرت موج دریای من است 

یک توپ شکافنده ی موج غمهای من است....

شعری که ادامه داره ولی ادامشو پست نمیکنم :)

خواستم مقدمه بحثی بشه که جدیدا میخام بعد مدتها راه بندازم 

ما افغانستانیها چندی پیش به خاطر مشکلات داخلی کشورمون و به خاطر هجوم همه جانبه ی جهان خواران که به صورت مستقیم و غیر مستقیم عزم مکیدن خون ملتمان را کردند گروه گروه شدیم !گروهی ماندند و مبارزه کردند با مشکلات زندگی ناشی از این جنگها و ناملایمات و گروهی رفتند تا با دستی پر برگردند و جواب آن جهانخواران را بدهند و گروهی رفتند که رفتند !سرمایه خود را در خطر دیدند و جمع کردند و رفتند در زمینی دیگر کشت و برداشت کنند !بگذریم !

و من و خانواده ام و هم قطارانم آمدیم به دیار ایران .دل به سخنان رهبری بزرگ (امام خمینی رحمه الله علیه ) بستیم و آمدیم . میدانستیم که او چون رهبر خودمان شهید مزاری رحمه الله علیه به فکر شیعیان هست و آنها را برادر دینی خود میداند و کمکشان میکند تا روی پایشان بایستند . 

همین گونه بود و تعداد زیادی از هموطنانم چون سربازی در راه امام خمینی رحمه الله علیه شهید شدند و گروهی کمک کوچکی کردند تا جامعه ایران کمبودی از لحاظ کارگر کم توقع و پر تلاش که سختترین کاهای عمرانی را انجام میدادند ، احساس نکنند . 

اینگونه میزیستیم و کم توقع میدانستیم که مهمان هستیم و باید به صاحب خانه احترام بگذاریم و صاحب خانه نیز رفتاری مناسب با ما داشت تا اینکه کم کم رنگ دنیا دگرگون شد و کم کم ما مهمانها مجبور شدیم بیشتر بمانیم و صاحب خانه مجبور شد بیشتر مارا تحمل کند .با اینکه ما تلاش میکردیم صاحب خانه احساس نکند ما سرباریم !تا حدی کم توقع بار آمدیم که گاهی احساس برده بودن کردیم .گاهی احساس کردیم سرنوشتمان خدمت به مردم جهان هست بدون هیچ نیازی به غرور بدون هیچ نیازی به رفاه نسبی و بدون هیچ نیازی به علم و....

اما ما برای آنکه میخواستیم به کشورمان برگردیم و آن را آباد کنیم نیاز داشتیم عالم و قدرتمند بار بیاییم و مرد بزرگ شویم و شاه دنیای خود باشیم نه برده ی دنیای دیگران !این نیاز را حس کردیم و در وجودمان اندک اندک به دنبال راهکار تقویت آن گشتیم و پیدایش کردیم از میان DNA مان !

اما کافی نبود برای رشد باید بیشتر تلاش میکردیم در حالی که هیچ پشتیبانی نداشتیم .در مدارس خود گردان به دنبال رویاهای خویش گشتیم و در آن شرایط راه فردا را پیش گرفتیم و برای آینده تلاش کردیم تا اینکه اندک اندک فرصتهایی آمد به سراغمان و وارد مدارس قانونی و ایرانی شدیم تا فرصتی طلایی برای رشد و بزرگ شدن بیابیم .اما آنجا نگاههای مارا آزار میداد ،گویا خرد جمعی نمیپذیرفت که ما نیز انسانیم !با آن خرد جمعی مبارزه کردیم و شخصیت انسانی خویش را به آنان معرفی کردیم و اجتماع مارا بیشتر باور کرد .

سخت بود این راه پر فراز و نشیب !بسیار سخت !به طوری که تحملش برای یک کودک صبر ایوب میخواست ....

من و تعدادی از دوستانم از کودکی رنجهایمان را با یک توپ فراموش میکردیم و روزهای هفته رنج میکشیدیم و تحمل میکردیم مبارزه میکردیم به عشق آنکه روز جمعه غم نهفته در درونمان را جمع کرده و به توپی میسپاریم و شوتی میزنیم و به تور دنیا میچسبانیم !و زنده میمانیم !

آری اینگونه بود که اعتراض داشتیم ولی زنگی میکردیم و بزرگ میشدیم به امید فرداها به واسطه ی یک توپ فوتبال ....

اما گروهی دیگر از دوستانمهان با توپ ارضا نمشدند !گویا غمشان به اندازه ی تاریخ بود !آنها میخواستند نیاز به احساس جامعه پذیریشان را با تیپهای کره ای  و اروپایی که نماد پیشرفت بودند !به مردم نشان دهند !آنها غم درونیشان را با گوش کردن به موزیکها و ....التیام میدادند .

غافل از آنکه روزی آن تیپ و آن موزیک و آن احساس شخصیت واهی نابودگر زندگی آنان میشود و آنان را به هرزگی میکشاند!

و گروهی از دوستانمان آنگونه گشتند و در بینمان زندگی میکنند با نابودگرهای درونشان که ذره ذره روح و جسمشان را از دست میدهند و ازشان خواهش میکنم مسیر زندگیشان را زیباتر بچینند .

آری ما اینگونه زندگی کردیم و آن دوست عزیزی که در محیطی کاملا مذهبی رشد کرده است و امروز ریش میگذارد و یغه اش را تا ته میبندد و بر صندلی قدرت تکیه میزند و وضع میهمان را میبیند و توجه نمیکند و "فریاد میزند که ما بسیار مهمان نوازیم " حق ندارد بگوید آنها چنین اند و چنان !و حق ندارند چنین باشند و چنان !!!!

چه تلاطمی دارد ذهن پریشان معترض 

چه تلاطمی دارد دل خون فشان معترض .....

تبصره:ناگفته نماند که سرنوشت هیچ قومی به دست دیگری نیست و شاید درصد بسیار کمی از این مشکلات مقصر خارجی داشته باشند و مقصر اصلی خود ما هستیم !

امید که همه چیز درست شود ......

۲۸
فروردين

سلام دوستان 

امشب اعصابم خیلی خیلی خورده 

برا مسابقات بین دانشگاهی تیم دادیم !کلی اینور و اونور دویدیم تا تونستیم بچه هارو جمع کنیم و دو تیم راهی بازیها کنیم !تیم اولمون که خیلی قدرتمنده و امکان داره قهرمان بشه !اما تیم دوممون یه تیم متوسط بود و میتونست حد اقل با آبرو و کسب تجربه بازیهارو به پایان برسونه !

همه چیز خوب پیش میرفت تا امشب که من دنبال هماهنگیها بودم ناگهان یکی یکی بچه های تیم انصراف دادن !!!!

چرا؟ چون اولین بازیمون با تیم ما بود و باید در مقابل یه تیم قدرتمند (دانشگاه مفید ) بازی میکردیم !بهانه ها شروع شد که با این ترکیب 10 تا میخوریم و آبرومون میره !از من تبلیغ خودباوری و از دوستان اسرار بر حفظ آبرو ! وبلاخره کنسل کردن و همه چیز رو به هم ریختن .

من نمیفهمم آبروی یه تیم در اینه که اگه تیم مقابلش قدرتمند بود فرار کنه ؟این حفظ ابرو هست یا اینکه تا توان داره مبارزه کنه و اگه 10 تا گل هم خورد مثل مرد ببازه و کسب تجربه کنه!

البته به نظر من ما میتونستیم با یه ترکیب دفاعی و یه مقدار همت و دوندگی با دانشگاه مفید مساوی کنیم و این دور از انتظار نبود ! من بارها و بارها چنین کارهایی رو کردم و حتی تیمهایی رو که هیچ کس باورش نمیشد شکست دادیم !

_________________

زندگی هم مثل بازی فوتبال میمونه !

ما همیشه باید سعی کنیم به خودمون اتکا کنیم و اگه کسی (که بازیش خوبه ) مارو همراهی نکرد مثل مرد سعی خودمونو بکنیم ! هیچ وقت نمیشه توی زندگی به هوای دیگران برنامه ریزی کرد و موفق بود !گاهی نیازه آستینهای خودتو بالا بزنی ! من از همین تریبون اعتراض سیتی اعتراض خودم رو به دوستان اعلام میکنم و خیلی متاسفم که باید بگم "نیم کیلو باش ولی مرد باش و متاسفم که باید بگم....."

۲۷
فروردين

این شعرا اگر چه بار ادبی بالایی ندارن ولی دو مزیت دارن 
1- داغ داغن Sleepy
2-نتیجه دلتنگی برا خانواده هستن و نوشتم و پیامک کردم خونه Khansariha (249)

اما شعرهام :
1-
مادری دارم مالک باغ بهشتم
پدری دارم مهرش در دل نوشتم 
مادرم سرزنده باشی سال و سالها
پدرم پاینده باشی سال و سالها Heart


2-
یاوری دارم و دیگر غم ندارم 
دیگر در دنیا چیزی را کم ندارم
همه عالم متحیر از این راز
خواهری دارم و هیچ ماتم ندارمBlush

3-
همانا هر که برما گنده باشد
دل ما مطئن و زنده باشد!
نترسد دل ز یل و گنده هاشون 
پشت این دل داداشی بنده باشد

Khansariha (170)
۲۰
فروردين
با نام و یاد خدای مهربان و با افتخار اعلام میداریم که سایت و فروم معترضون فعالیتهای خود را آغاز کرد
سعی میکنیم برای پیشرفت علمی و فرهنگی خودمان محیطی شاد و مفرح رو به وجود بیاریم 
بدینوسیله از دوستان علاقمند به همکاری و همیاری دعوت میکنیم تا اگر مارا قابل میدانند به معترضین بپیوندند
http://stplus.ir/

http://stplus.ir/forum/
۱۵
فروردين

 

اینم صفحه فیسبوک ما 

گروه ورزشی بانگ هندوکش 

با ما همکاری کنید 

روزهای بهتری برای ورزش مهاجرین در راه هست :)

۲۵
اسفند

عشق یعنی دل سپردن در الست 

از می وصل الهی مست مست .....

دیروز طبق روایتی شهادت بانوی دو عالم صدیقه ی طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها بود .روزی که یک ملت شیعه همه و همه یتیم شدند !

طبق روایتی حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند  من و علی پدران امت هستیم .یعنی آن دو بزرگوار از پدر هم برای ما دلسوزتر بودن و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اگر چه مادر سادات عزیز هست ولی مادر دیگر شیعیان هم هست و از مادر دلسوزتر نسبت به شیعیانش برای کمال شیعیانش جلوی ظلم و تزویر دشمنان الهی  لعنت الله علیهم ایستادگی کرد و مظلومانه به شهادت رسید .

آنروز که هیچ کس پدر امت را یاری نکرد مادر امت چون کوه در کنار امام علی علیه السلام ایستاد و از او حمایت کرد.

ما باید امسال عزادار مادر باشیم و عیدمون رو به پای مادر اندوهگینتر باشیم تا اندکی از گذشت و ایثار آن بانوی بزرگوار قدردانی کنیم .باشد که در روزگار فقرمان در روز محشر هم یاریگر ما باشد مانند مادری دلسوز.

عجب ها!!!توقع هایی داریم! ما اندوهگین باشیم تا روز محشر ما را یاری کند!!!خواسته ی معقولی هست ولی ما برای آن بزرگوار کاری نکرده ایم و باید تکانی به خود دهیم و یاریگر فرزند برومندش حضرت حجه ابن الحسن المهدی عجل الله تعلی فرجه الشریف باشیم و حد اقل با اعمالمان دلش را نشکنیم !به قول یه دوست عزیزی که میگفت "تو جیب مارو نزن کمک کردنت پیشکش".ما هم دل حضرت و مادرشون رو خون نکنیم خیلی یاریشان کردیم و آنها هم با لطف بیکرانشون حتما در روزی که راهی برایمان نمانده یاریمان میکنند.

الهم عجل لولیک الفرج.........

۲۲
اسفند

بلاخره تموم شد 

آخیشششششششش

بعد از چند شب کار شدید 

بعد از چند شب بیخوابی کشیدن 

بعد از چند روز گیج به دانشگاه رفتن 

بعد از چند روز شلخته بیرون رفتن 

بعد از چند روز با چشمهای قرمز بیرون رفتن 

بلاخره کارامون خلوت شد و شخصی دوزی شروع شد 

سعی میکنم با نوشتن مطالب جدید این کم کاریها و در صحنه نبودنها رو جبران کنم :{

۰۴
اسفند

سلام دوستان 

بلاخره بعد از سالها و ماهها دیده نشدن و  شنیده نشدن حرف و درد دل مهاجر افغانستانی و ...این جمهوری سکوت با همت دوستان ایرانی شکست

چند روز پیش در برنامه ی تلوزیونی راز که از شبکه ی 4 سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد وضعیت نابسامان مهاجرین افغانستانی در ایران بررسی شد و مجری محترم برنامه راز حرفهایی رو مطرح کردند که ما مهاجرین اصلا نمیتونستیم باور کنیم .سالها رنج و زندگی در غربت و نگاه انسانهای دیگر را که از بالا به پایین نگاه میکردند و اینکه کم کم خودمان باورمان میشد که ما انسانهایی پایینتر از آنها هستیم و انسانها را به دو قسمت خوشبخت و افغانستانی تقسیم میکردیم!و وضعیت نابسامان اجتماعی و وضعیت نابسامان معیشتی و تحصیلی و تحقیرها را تحمل کردیم به امید آن که روزی به کشورمان با دست پر برگردیم و برای ساخت کشورمان تلاش کنیم و در این راه مسائل و مشکلاتی برای یک مهاجر افغانستانی در ایران وجود دارد که مغز کوچک من میپندارد در هیچ جای جهان چنین نیست که همزبانی و همدینی و بسیاری از اشتراکات تاریخی و فرهنگی نتوانند برایت جرعه ای احترام به ارمغان آورند!و نتوانی این حرفهایت را هر جایی و به هر کسی بزنی و مجبور باشی سرت را پایین بیندازی و زندگی کنی در جمهوری سکوت!

 

از آقای طالب زاده بسیار تشکر میکنم که قدمی برداشتند تا حرف دل یک مهاجر به جهان زده شود 

از برادران محمودیکارگردان و تهیه کننده فیلم <چند متر مکعب عشق > تشکر میکنم که حرفهای دل یک ملت را به جامعه جهانی زدند .

امیدوارم این حرکتهای زیبا که تلاشی در جهت تفکر زیبای تساوی انسانها (چه سیاه و چه سفید و چه غربی و چه شرقی و چه چشم تنگ و چه چشم درشت و...) هست تداوم پیدا کند و تا جایی دنیا زیبا شود که من مجبور شوم اعتراض ستی را ببندم و هیچ اعتراضی نداشته باشم!

به امید آن روز.....

۲۷
بهمن

خدایا هر روز بدتر از دیروز 

هر روز گناهکارتر از دیروز 

هر روز از تو دورتر از دیروز

هر روز خاموشتر از دیروز 

هر روز خسته تر از دیروز 

کمکم کن خدا...

نبی معترض 

شب دلگیر ...